شما اینجا هستید
چرا همسایه از حال همسایه بیخبر است؟
زینب دبیری
اینجا کوچه 89 محله قائمیه است، ساعت 10 صبح، اما هنوز اهالی در خواب هستند و تنها چند مغازه که بیشتر آنان تعمیرکار هستند کار خود را آغاز کردهاند، کوچه بنبست است و مامن دلانگیزی را برای اهالی ایجاد کرده است.در ابتدای همین کوچه دفتر مشاور املاک قرار دارد، داخل میروم و بعد از سلام و احوالپرسی در مورد فعالیتهای اجتماعی اهالی محل میپرسم، او که خود را روح الله جعفری معرفی میکند ،میگوید: «مردم ساکن اینجا از دسته طبقه سه جامعه هستند، بنابراین همواره در حال نان درآوردن برای خانواده خود هستند و زمانی برای فعالیتهای اجتماعی و حتی فرهنگی در محل نیست، البته یکسری اقدامات در مساجد محل انجام میشود که آن را باید از هیات امنای مسجد پرسید».وارد کوچه میشوم، خانمی زنبیل به دست در حال عبور است، سلام میکنم و از او در مورد مشارکتهای اجتماعی و فعالیتهای جوانان محل میپرسم که با لبخندی از روی حسرت میگوید: «جوان هم جوانهای قدیم؛ اینجا هیچ خبری نیست، نه کار خیری هست نه فعالیت اجتماعی. تمام جوانان در لاک خودشان هستند و با یکدیگر هیچ گونه تبادلی ندارند».کمی بالاتر یک تعمیرکار ماشین قرار دارد که اهالی محل او را یکی از قدیمیهای محله میدانند، او که خود را مراد آزادی معرفی میکند، به فعالیت گروهی از جوانان فعال محله در مبارزه با فرقه بهائیت اشاره میكند.همکارش که خود را سعید عسگری معرفی میکند به ایام محرم و ویژه برنامههای آن اشاره میکند و میافزاید: «در این ایام تعداد بیشماری از همین بهائیان نیز مسلمان شدند و رنامههای مذهبی بر روی آنان تاثیر فراوانی داشته است».وی به خانههای اطراف اشاره میکند و میگوید: «بیشتر ساکنان این محله را مهاجران تشکیل میدهند که به علت درآمد پایین خانوادهها، بسیاری به اینجا آمدهاند و در خانههای 50 تا 60 متری سکونت دارند تعداد بومیان محل بسیار کم است و به عبارتی حدود 20 درصد این محل را تشکیل میدهند، به همین دلیل ارتباطات اجتماعی و رفت و آمد اهالی در منطقه با یکدیگر بسیار کم است».در کوچه مدرسه نزدیک مسجد الحجت خانمی در حال عبور است، او 47 ساله که ساکن محل است، از او درباره فعالیتهای مشارکتی اهالی محل میپرسم، او میگوید: «اینجا هر هفته مردم در جلسات قرآنی که در محل تشکیل میشود، یکدیگر را ملاقات میکنند و بعد برای تهیه جهاز نوعروسان محل در کیسه سبز پول میریزند». از ابتدای ورودم به محله؛ پوشش بانوان محل نظرم را جلب كرده بود و لذا از او علت آن را میپرسم و سپس با خنده میشنوم: «خوب در محله دنبه از قدیم لباس محلی به نام چاچب داشتند که یک لباس چهارگوش بود و از آن زمان به بعد به طور رسمی زنان محل چادر میپوشند».خانم لطفی در کنار پایگاه سلامت قائمیه در حال قدم زدن است با او از تشریک مساعی زنان و حتی جوانان محل در فعالبتهای اجتماعی گپی میزنم. سرش را در چادرش مخفی میکند، خندهای ریز میکند و میگوید: «دخترم دیگر دوستی و کمک به هم قدیمی شده، یادش به خیر قدیم، اما امروز همسایه از حال همسایه بیخبر است و فقط اگر بشود زمانی که طرف میمیرد برای مجلس ختم به دیدار خانوادهاش میرویم».
url : http://www.hammahale.com/node/16014
- بازدید: 40
دیدگاه جدیدی بگذارید